تنفس صبح
هرگاه انسان بخواهد به اهداف خود دست یابد و در زندگی به رشد و تکامل برسد باید چه اقداماتی صورت دهد؟
![]() امیر المؤمنین علی(ع) پاسخ این پرسش را در پنج مرحله تبیین نموده است:
1- الْعَمَلَ الْعَمَلَ ؛ داشتن برنامه های عملی و به اجرا در آوردن آنها
2- ثُمَّ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ ؛ به انتها رساندن کارها همراه با عاقبت اندیشی
3- وَالْاسْتِقَامَةَ الاسْتِقَامَةَ ؛ استقامت در مسیر مستقیم و اصلی
4- ثُمَّ الصَّبْرَ الصَّبْرَ؛ صبر در انجام شایسته عمل و شکیبایی در برابر هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی
5- وَالْوَرَعَ الْوَرَع ؛ پارسایی ورزیدن
*همراه با بهره گیری از کتاب پیام امام امیر المؤمنین(ع)آیت الله مکارم شیرازی و شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی
امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السّلام می فرمایند:
فَإِيَّاكُمْ وَالتَّلَوُّنَ فِي دِينِ اللَّهِ، فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ، خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ. وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى، وَ لَامِمَّنْ بَقِي
مبادا در دين خدا به رنگهاى مختلف در آييد؛ چرا كه اتّحاد و اجتماع در راه حق- هر چند خوشايند شما نباشد- از پراكندگى در راه باطلى كه مورد علاقه شماست بهتر است و (بدانيد) خداوند سبحان به هيچ كس، نه از گذشتگان و نه باقى ماندگان به سبب اختلاف و تفرقه، نتيجه خوبى نبخشيده است.
امروز هم سیّد علی زمان ما همین نکته را به دولت و ملّت ایران گوشزد می کند؛ همدل و هم زبان بودن در مقاومت و ایستادگی برابر باطل، بصیر نبودن و گوش ندادن پشیمانی سخت و بی سود به دنبال خواهد داشت، پس بیایید همین حالابه هوش و بیدار باشیم.
راه دستیابی به اهداف بزرگ
امیرالمؤمنین(ع) راه رسیدن به اهداف بزرگ در زندگی را در جملاتی کوتاه، اما جامع و گویا بیان فرموده است:
"فقمت بالأمر حين فشلوا و تطلّعت حين تقبّعوا و نطقت حين تعتعوا و مضيت بنور اللّه حين وقفوا. و كنت أخفضهم صوتا و أعلاهم فوتا فطرت بعنانها و استبددت برهانها، كالجبل لا تحرّكه القواصف و لا تزيله العواصف. لم يكن لأحد فيّ مهمز و لا لقائل فيّ مغمز"
1- سستی به خود راه ندادن حتّی برای یک لحظه
2- نگاه جامع و از افق بالا به هدف
3- نهراسیدن از حوادث بزرگ و سختی های مسیر
4- از دست ندادن فرصتها
5- جار و جنجال به راه نینداختن و خود را از معرض تهمت ها و عیب جویی ها دور نگه داشتن با انجام صحیح مسئولیت ها
6- حرکت پایدار و مستمرّ، همانند کوههای عظیم و تندبادها با تلاش و توکّل بر خداوند*
* با بهره گیری از کتاب پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ذیل خطبه 37 نهج البلاغه.
راهکار پیوند میان نسل ها
امیرالمؤمنین علی (ع) در دو جمله کوتاه و جامع راه حل مشکل فاصله میان نسل ها را بیان فرموده است:
1-لِيَتَأَسَّ صَغِيرُكُم بِكَبِيرِكُم؛ کوچکترها باید از بزرگترها پیروی کنند، چرا که آنها هم دوران پرشور و شرّ جوانی را پشت سر نهاده اند و هم سرد و گرم روزگار چشیده و تجربیات فراوانی دارند، لذا به خیر و شرّ روزگار و آداب و سنن اجتماعی آگاه ترند و آرامش و آراستگی اخلاقی بیشتری در آنها حاصل آمده است.
البتّه این حکمی غالبی و در عین حال استثنا پذیر است.
![]() 2-وَلْيَرْأَفْ كَبِيرُكُمْ بِصَغِيرِكُمْ؛ بزرگسالان باید نسبت به کوچکترها مهربان باشند.
بدین معنا که ضعفهای آنان را جبران کنند، تجربیات خود را به آنها منتقل نمایند، از خطاهایشان تا حدّ امکان چشم پوشی کرده و یار و پشتیبان آنان باشند.
خلاصه مطلب اینکه ایجاد پیوند و وحدت میان نسل های جدید و قدیم در گرو تبادل علوم، تجارب، عواطف و احساسات است*.
* با بهره گیری از کتاب پیام امام امیرالمؤمنین، آیت الله ناصر مکارم شیرازی
چرا ایران به تمام کشورهای اسلامی و همسایه خود کمک نظامی می کند؟
پاسخ را از امیرالمؤمنین علی (ع) بشنویم:
حضرت علی (ع) در زمان حکومت خود، و پس از آنکه لشکر معاویه حمله ای ایذایی به شهر انبار نمود، بسیار آزرده خاطر شدند و خطاب به مردم عراق فرمودند:
" أَلاَ وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هؤُلاَءِ الْقَوْمِ لَيْلا وَ نَهَاراً، وَ سِرّاً وَ إِعْلاَناً وَ قُلْتُ لَكُمُ: اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ"*؛ آگاه باشيد! من شب و روز، پنهان و آشكار شما را به مبارزه با اين گروه (معاويه و حاكمان شام) فرا خواندم و گفتم پيش از آن كه آنها با شما نبرد كنند، با آنان بجنگيد.
سپس حکمت و دلیل این دعوت به مبارزه در بیرون از مرزها را بیان فرمودند:
"فَوَاللهِ! مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ في عُقْرِ دَارِهِمْ إِلاَّ ذَلُّوا"**؛
به خدا سوگند! هر زمان، قوم و ملّتى، در درون خانه اش، مورد هجوم دشمن قرار گرفته، ذليل و خوار شده است.
نکته:
1- کسانی كه در درون خانه خود، مورد تهاجم دشمن قرار مى گيرند، به آسانى روحيه خود را از دست مى دهند و احساس شكست مى كنند و همين امر، به شكست آنها مى انجامد.
2- مهاجم، هيچ گاه رعايت حفظ مصالح خانه و كاشانه و شهر و ديار قومى را كه مورد هجوم واقع شده اند نمى كند، مى زند و مى كوبد و ويران مى كند و پيش مى رود، ولى صاحب خانه ناچار است اين امور را رعايت كند، چرا كه سرمايه هاى او را تشكيل مى دهد و همين گونه ملاحظات، فعّاليت آنها را محدود مى كند و اى بسا منجر به شكست مى شود.
3- هنگامى كه جمعيّتى در خانه خود مورد هجوم قرار مى گيرد، زن و فرزندان و كودكان در لابه لاى جنگجويان قرار مى گيرند. مهاجم، بى پروا خون مى ريزد و پيش مى آيد، ولى صاحب خانه، مجبور به رعايت مسائل انسانى مربوط به خويش است. اين امر نيز كار او را به كندى مى كشاند***.
* و ** خطبه 27 نهج البلاغه.
*** آیت الله مکارم شیرازی، پیام امام امیرا لمؤمنین(ع)، ج2، ص145-146.
سیره امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در مثنوی مولوی
![]() یکی از عناصر مطرح شده در مثنوی تعلیمی، اعتقادی و سرشار از حکمت ومعرفت مولانا ساحت مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) است، که باید جلوه گری های سیره این چشمه جوشان معرفت الهی و اسوه بلند قامت از ایمان و فضایل متعالی را در این اثر شگرف در نگارگری هایی هنرمندانه حاصل از مکاشفات مولانا به نظاره نشست.
وصف صبر و بردباری حضرت علیعلیه السّلام
![]() مولانا شمشیرعلی (ع) را از جنس صبرمعرفی می کند که حیات بخش و هدایتگر به سوی ایمان است، نه شمشیر آهنی مرگ آور وگمراه کننده. در روح دشمن نفوذ می نماید و به جای کشتن جسم، جانش را شیفته می کند*:
من چو تیغم پر گهرهای وصال زنده گردانم نه کشته، در قتال (مثنوی، د اول، ب ٣٨٠٧)
صبر وبردباری آن حضرت در راه حق شعاع آفتاب حلم پیامبر و تابش آفتاب بردباری است:
چون شعاعی آفتاب حلم را (مثنوی، د اول، ب ٣77٧)
باد خشم وشهوت علی(ع) را حرکت نمی دهد، چون اهل نماز، یعنی مؤمن و معتقد است**:
باد خشم و باد شهوت، بادآز برد او را که نبود اهل نماز (مثنوی، د اول، ب ٣٨١١)
*استاد حسین امیری، کلاس شرح مثنوی، سال١٣٨7
**استعلامی، شرح مثنوی، ج١، ص ٥٤١
آیا می خواهید بدانید چرا غمگین هستید
![]() امیر المؤمنین علی (ع) به شما پاسخ می دهد:
"فَغُضُّوا عَنْكُمْ، عِبَادَاللَّهِ، غُمُومَهَا وَ أَشْغَالَهَا، لِمَا قَدْ أَيْقَنْتُمْ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالَاتِهَا. فَاحْذَرُوهَا حَذَرَ الشَّفِيقِ النَّاصِحِ وَ الْمُجِدِّ الْكَادِحِ"*؛ غم دنیا و مشغولیت به آن را در وجود خود راه مدهید، چرا که یقین دارید به جدایی از آن و دگرگونی حالاتش، پس همچون دوستی مهربان و اندرزگو و کوشا برای نجات دوستش، خود را نصیحت کنید، از دنیاپرستی پرهیز نمایید و برای نجات خود با تمام وجود و تحمّل همه ی رنجهای راه کوشش ورزید.
گرفتاریها و غم های فزاینده انسان به سبب نزدیک تر شدن او به دنیا و وابستگی و حرص نسبت به آن است.
امام محمّد باقر(ع) هم برای پرسش شما پاسخ بسیار جالبی دارد: " مَثَلُ الْحَرِيصِ عَلَى الدُّنْيَا مَثَلُ دُودَةِ الْقَزِّ كُلَّمَا ازْدَادَتْ مِنَ الْقُزِّ عَلَى نَفْسِهَا لَفّاً كَانَ ابْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتَّى تَمُوتَ غَمّاً؛ مثال كسى كه نسبت به دنيا حريص است، همچون كرم ابريشم است كه هر قدر بر خود بيشتر مىتَنَد از خارج شدن دورتر مىشود تا در درون آن پيله، از اندوه مىميرد"**.
زود نگو نه من به خاطر این ناراحتم که از فلانی جدا هستم...غریبم...تنها هستم...فلان چیز را از دست داده ام...به فلان هدفم نرسیده ام، کمی فکر کن در می یابی همه ی اینهایی که گفتی دنیا هستند.
![]() *نهج البلاغه ، خطبه 161
**اصول كافى، جلد 2، صفحه 316
غیبت امیر المؤمنین علی (ع) در مورد زمان غیبت امام مهدی (عج) فرمودند: " فی سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لَايُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَلَوْ تَابَعَ نَظَرَه؛ او (مدّتى) در پنهانى از مردم به سر مىبرد آنگونه كه پىجويان اثر قدمش را نبينند، هر چند براى يافتن او بسيار جستجو كنند"*. چه نیکوست که این نکته هم یادآوری شود که بیش از آنکه خود امام مهدی (عج) پنهان باشد، حق ولایت و معرفت نسبت به ایشان از صفحه عقل و قلب انسانها پنهان گشته است. *خطبه150/ ترجمه آیت الله مکارم شیرازی حضرت محمّد(ص): علی جان مردم پس از من به فتنه و آزمونی عظیم مبتلا می شوند
امیر المؤمنین(ع): یا رسول الله آن فتنه و آزمون عظیم چیست و حال مردم در آن زمان چگونه است؟ حضرت محمّد(ص): مردمی که در آن زمان مورد ابتلا قرار می گیرند چند صفت دارند: سيفتنون بعدى بأموالهم؛ با اموال و داراییهایشان امتحان می شوند. و يمنّون بدينهم على ربّهم؛ در مورد مسلمان بودن خود بر خدا منّت می گذارند. و این در حالی است که طبق فرموده قرآن این خداست که باید بر آنها به خاطر ایمانی که به آنها عنایت کرده منبت بگذارد:" يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُواْ قُل لَّا تَمُنُّواْ عَلىَّ إِسْلَامَكمُ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكمُ أَنْ هَدَئكمُ لِلْايمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِين" (حجرات/17) يتمنّون رحمته؛ آنها با تمام گناهان بزرگی که در پیشگاه پروردگار مرتکب می شوند، از خداوند انتظار رحمت دارند و خود را مشمول رحمت او می دانند. يأمنون سطوته؛ با وجود آلودگی های فراوانی که دارند خود را از عذاب و خشم خدا محفوظ می شمارند. يستحلوّن حرامه بالشّبهات الكاذبة و الأهواء السّاهية؛ حرام های الهی را با دو ابزار "شبهات دروغین" و "هوسهای غفلت زا" حلال می کنند. اعمال حرامی که به آنها علاقه دارند را در زیر پوشش شبهات و هوسهای خود قرار می دهند تا هم دیگران و هم وجدان خود را فریب دهند.
و اما نمونه های بارز و شایع این حلال نمودن حرام ها: *فيستحلوّن الخمر بالنّبيذ: شراب می نوشند و می گویند عصاره میوه است. *و السّحت بالهديّة: رشوه می دهند و می گیرند و می گویند هدیه است. *و الرّبا بالبيع: ربا را به اسم معامله انجام می دهند. آیا ما گرفتار این آزمون و فتنه عظیم نشده ایم؟
اصول امیدبخشی در جریان بروز جنگ قادسیه که میان مسلمانان و لشکر روم پیش آمد، عمربن خطاب آماده حضور در میدان نبرد شد، امّا از آنجا که در کار خود در مانده بود به امیر المؤمنین علی (ع) مراجعه نمود و مشورت طلبید. حضرت علی (ع) در مشاوره ای ناصحانه و مشفقانه برای دلگرمی، امید بخشی و تقویت روحیه خلیفه دوم سخنانی را ایراد فرمود که بر مبنای سه اصل قرار داشت، این سه اصل می تواند جهت ترغیب افراد نا امید و دچار ضعف روحیه در تمام عرصه های مهم به کار گرفته شود، هرچند مولی علی (ع) آن را متعالی ترین حالت و در امر جهاد به کار بست. اصول ترغیبی و امید بخشی حضرت علی (ع) عبارتند از: اصل اوّل- بیان چشم انداز روشن و آینده ثمر بخش کار امام (ع) با بیان دو وعده مهم الهی به مسلمانان قطعیت پیروزی را اعلام نمود: "وَقَدْ تَوَكَّلَ اللَّهُ لِاهْلِ هذَا الدِّينِ بإعْزَازِ الْحَوْزَةِ، وَسَتْرِ الْعَوْرَة"* وعده یکم؛ خداوند با بر عهده گرفتن وکالت مسلمانان عزّت و سربلندی آنان را تضمین نموده است. وعده دوّم؛ خداوند نقاط ضعف و آسیب پذیر مسلمانان را می پوشاند و از دریده شدن پرده حرمت آنها جلوگیری می نماید. این وعده در قرآن مجید چنین آمده است:" هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون؛ او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيينها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند"(توبه/33) اصل دوّم- ارائه الگویی کامل و نمونه ای از پیشینه موفق آن کار در این بخش امام (ع) شاهدی تاریخی از نصرت الهی ارائه می نماید: "وَالَّذِي نَصَرَهُمْ، وَهُمْ قَلِيلٌ لَايَنْتَصِرُونَ، وَمَنَعَهُمْ وَهُمْ قَلِيلٌ لَايَمْتَنِعُون"* خداوندی که در سالهای نخستین اسلام و اندک بودن مسلمین آنها را یاری نمود، بدیهی است که در زمان قدرت و کثرت نفرات نیز یاور آنان خواهد بود. اصل سوّم- معرفی حامی و تکیه گاه کار حضرت علی (ع) خداوند را نقطه اتّکای اسلام و مسلمین دانسته و با وصفی اساسی مشتمل بر نفی و اثبات او را می شناساند: "حَيٌّ لَا يَمُوت"* خداوند زنده ی جاوید و زوال ناپذیر است، لذا قدرت او بی انتها و اعتماد به او کاری رواست. هر قدرتی غیر از خدا به دلیل زوال پذیری عاقبت دچار ضعف و سستی می گردد، امّا خداوند وجودی افول ناپذیر است، بنابراین تدبیر، اراده، قدرت، و عزّت بخشی او نیز جاودانه است و متضمن قطعیّت ظفرمندی اسلام و مسلمین. در حقیقت جاودانگی وجود ربّانی پروردگار سرچشمه بی کران تمام آن چیزهایی است که یک تکیه گاه محکم و معتمد باید داشته باشد.
*نهج البلاغه / خطبه 134 با بهره گیری از شرح نهج البلاغه پیام امام امیرالمؤمنین(ع) وشرح ابن میثم بحرانی
ستایش خداوند
نَحْمَدُهُ عَلَى مَا أَخَذَ وَأَعْطَى، وَعَلَى مَا أَبْلَى وَابْتَلَى*
ستايش مىكنيم او را بر آنچه گرفته و بخشيده و بر نعمتهايى كه عطا كرده و آزمونهايى كه (به وسيله مشكلات) مقرّر داشته است
امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) در این حمد و ثنا دو نکته بسیار مهم را متذکر گردیده اند:
نکته اوّل: ممکن است گرفتن نعمتها نیز خودش نعمتی باشد، چرا که گاه وفور نعمت سبب غرور و دوری از خدا می گردد.
![]() نکته دوّم: باید همواره و در هر شرایطی شکر گزار خدا بود، در واقع حمد خدا در برابر سلب نعمتها ، نشانه تسلیم مطلق در برابر مشیّت الهی است.
*﴿نهج البلاغه/خطبه 132﴾
امیر المؤمنین علی (ع) در وصف پیامبر گرامی اسلام فرمودند:
إِخْتَارَهُ مِنْ شَجَرَةِ الأَنْبِيَاءِ، وَ مِشْكَاةِ الضِّيَاءِ، وَ ذُؤَابَةِ الْعَلْيَاءِ، وَ سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ، وَ مَصَابِيحِ الظُّلْمَةِ، وَ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ.
طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ، وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ، يَضَعُ ذلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ، مِنْ قُلُوبِ عُمْيٍ، وَ آذَانٍ صُمٍّ، وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ؛ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ، وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ؛ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ؛ وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ؛ فَهُمْ فِي ذلِكَ كَالأَنْعَامِ السَّائِمَةِ، وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَة
![]() او را از شجره پيامبران برگزيد، از محلّ روشنايى، و سرچشمه نور، از جايگاه بلند و رفيع، و از كانون بطحاء، از چراغهاى برافروخته در تاريكى، و چشمههاى دانش و حكمت انتخاب كرد.
او طبيب سيّارى است كه با طبّ خويش همواره در گردش است، مرهمهايش را كاملًا آماده ساخته و ابزار
![]() چند نکته از خطبه:
* حضرت محمد(ص) طبیب جان انسانهاست.
* پیامبر اسلام(ص) طبیبی است که خود به سراغ بیماران می رود، و در جستجوی یافتن و درمان آنهاست.
* درمان بیماران به وسیله پیامبر(ص) مراتبی دارد، برخی با بشارت، برخی با انذار و برخی دیگر با داغ نهادن بر زخمشان درمان می گردند، چنان که در زخمهای جسمی که وخیم و چرکی شده باشند از داغ گذاشتن استفاده می شود.
خداوند می فرماید:﴿وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْباب﴾*
وامیرالمؤمنین (ع) می فرماید:"اُوصیکُم عبادَالله بتَقوی الله الّتی هی الزّادُ و بهَا المَعاذ؛ زادٌ مُبلغٌ و مَعاذٌ مُنجحٌ"**
حضرت علی(ع) در این سخن بندگان خدا را به تقوای الاهی دعوت فرموده است، تقوایی که دو ویژگی مهم دارد:
1)هی الزّاد؛ زاد و توشه سفر آخرت
2)و بها المَعاذ؛ پناهگاه در برابر عذاب الاهی
حضرت علی (ع) ویژگی های این زاد و توشه را نیز بیان نموده است:
v زادٌ مبلغٌ؛ زاد و توشه ای که انسان را به مقصد می رساند
v معاذٌ منجحٌ؛ پناهگاهی که انسان را از خطرات نجات می دهد
می خواهم با مثالی بگویم منظور مولایمان از این سخن چیست:
دو نفر می خواهند از جنگلی طولانی و پر خطر بگذرند، از هر دو می پرسیم که آیا توشه و ابزار دفاعی با خود برداشته اید؟
می گویند: بله
در انتهای جنگل منتظر آنها می مانیم، امّا تنها یکی از آندو می رسد.
از او می پرسیم: چرا دیگری نرسیده؟ مگر هر دو شما توشه و وسیله دفاع نداشتید؟!
می گوید: بله داشتیم ولی توشه او آن مقدار نبود که او را به مقصد برساند و نیز ابزار نجات او هم مناسب و کافی برای پناه دادن به او نبود، به همین دلیل او نجات نیافت و به مقصد نرسید.
سفر آخرت، هم طولانی است و هم پرخطر، لذا لازم است انسان توشه و پناهگاه کافی به همراه داشته باشد، بنابراین تنها با چند کار شایسته نمی توان این سفر را به سلامت پیمود بلکه باید کوله پشتی انسان پر از تقوا باشد.
*سوره بقره/آیه 197
**خطبه 114 نهج البلاغه
نَحمَدُهُ علی آلائه، کَما نَحمَدُهُ علی بَلائه*
امیرالمؤمنین (ع) خداوند را در برابر نعمت و بلا یکسان ستایش نموده زیرا بلا خود می تواند نوعی نعمت باشد و اقسامی دارد:
Ø بلاهایی که سبب بیداری و بازگشت به سوی خدا و ترک معاصی هستند.
Ø بلاهایی که در ظاهر بلا هستند اما در باطن نعمتند هرچند ما گاه تشخیص نمی دهیم.
Ø بلا هایی که کفّاره گناهانند.
Ø از آنجا که هر چیزی با ضدّش شناخته می شود، ما وقتی ارزش نعمت های الاهی را درمی یابیم که با فقدانشان مواجه گردیم.
Ø هر آنچه موجب دستیابی به پاداش اخروی شود نعمت است و صبر بر بلا و سربلندی در آزمایش الاهی پاداش به همراه دارد.
Ø بلاهایی که موجب تقویت روحی و رشد و به فعلیّت رسیدن استعدادهای انسان در میدان تکامل اند.
*خطبه 114 نهج البلاغه
ألحمدُ للهِ الواصِلِ الحَمدَبالنِّعَمِ، وَ النِّعَمَ بالشُّکرِ*:
خداوند شایسته حمد است زیرا حمد را به نعمت و نعمت را به شکر پیوند داده است.
خدا چگونه حمد را به نعمتش پیوند داده ؟
v حمد سبب تکوینی نعمت است، به عبارت دیگر، حمد خدا سبب برخورداری بندگان از نعمت های پروردگار است و انسان را لایق نعمت می سازد.
v خداوند خود فرموده:﴿وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديد؛ و پروردگارتان اعلام كرد اگر مرا سپاس گوييد، بر نعمت شما مىافزايم و اگر كفران كنيد، بدانيد كه عذاب من سخت است﴾**
خدا چگونه نعمتش را به شکر پیوند داده ؟
v نعمت سبب تشریعی شکرگزاری است، به عبارت دیگر، نعمت سبب شکرگزاری است، چون بندگان در برابر هر نعمتی موظّف به شکرند.
v توفیق ادای شکر خود نعمت دیگری است و شکر آن نیز واجب است، لذا انسان هیچ گاه نمی تواند از عهده شکر خداوند به در آید.
v شکر می تواند از جانب خدا نسبت به بندگان باشد، چرا که خود فرموده:﴿فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليم﴾***و این احسانی بسیار والا از جانب پروردگار است، زیرا معمول آن است که احسان کننده مورد شکر احسان گیرنده واقع شود.
*خطبه 114 نهج البلاغه
**ابراهیم/7
***بقره/158
وصف آخر الزمان
وَ ذَلِكَ زَمَانٌ لَا يَنْجُو فِيهِ إِلَّا كُلُّ مُؤْمِنٍ نُوَمَةٍ:
إِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ وَ إِنْ غَابَ لَمْ يُفْتَقَدْف أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ أَعْلَامُ السُّرَى، لَيْسُوا بِالْمَسَايِيحِ وَ لَا الْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ، أُولَئِكَ يَفْتَحُ اللَّهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ وَ يَكْشِفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ.
أَيُّهَا النَّاسُ! سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ، يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيهِ،
أَيُّهَا النَّاسُ!إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعَاذَكُمْ مِنْ أَنْ يَجُورَ عَلَيْكُمْ، وَ لَمْ يُعِذْكُمْ مِنْ أَنْ يَبْتَلِيَكُمْ، وَ قَدْ قَالَ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ :
"إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ"
آخرالزمان زمانی است که هیچ کس از فتنه ها نجات نمی یابدف مگر مؤمنی که
بی نام و نشان است، اگر حاضر باشد شناخته نمی شود و اگر غایب شود، کسی سراغ او را نمی گیرد، آنها چراغ های هدایت و نشانه ها برای حرکت در شبهای تاریک رهروان راه حق اند،آنها در میان مردم اظهار وجود نمی کنند، و احمقانه و ناآگاهانه به افشای اسرار نمی پردازند، آنها کسانی هستند که خداونددرهای رحمتش را به رویشان می گشاید، و سختی ها و مشکلات را از آنان برطرف می سازد.
ای مردم! به زودی زمانی بر شما فرا می رسدکه اسلام واژگون می شود، همچون ظرفی واژگون که هر آنچه در آن است بریزد.
ای مردم! خداوند به شما امان داده که هرگز بر شما ظلم روا ندار، ولی هرگز امان نداده است که شما را ازمایش نکند، حال آنکه خداوند متعال فرموده:
"در این ماجرا نشانه هایی است و ما به یقین همگان را می آزماییم"(مؤمنون/30)
صفات مؤمنان در آخرالزمان:
Ø گمنام اند:گمنامی آنها حاصل رشد معنوی و روحانی است نه ناشی از ضعف و ناتوانی،آنها بدور از شهرت طلبی زندگی می کنند.
Ø هدایتگر اند: آنها در عین گمنامی چراغ راه جامعه اند.
Ø شهرت طلب و فساد گر نیستند: آنها احمقانه به افشای اسرار نمی پردازندو شایعه پراکنی نمی کنند، و در میان مردم اظهار وجود نمی کنند.
Ø در شرایط سخت آخر الزمان، درهای رحمت خدا به روی آنها گشوده است.
Ø خداوند در شرایط طوفانی آخرالزمان ضررها و حوادث را از آنها دور می کند.
پناه به ظالمان! امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: ولایزال بلاؤهم عنکم حتی لایکون انتصار احدکم منهم الا کانتصار العبد من ربه ، والصاحب من مستصحبه ، ترد علیکم فتنتهم شوهاء مخشیه ، و قطعا جاهلیه ، لیس فیها منار هدی و لاعلم یری
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آرشيو وبلاگ پيوندها
|
||||||||||||||||||
![]() |